وبلاگ نماز



با فرمت mp3 یا صوتی

------------------------------------------------------------------------

دریافت
عنوان: بخش سوم پیش زمینه ذکر لب نوکرها سیدتی لبیک
حجم: 23.6 مگابایت
توضیحات: بخش سوم-پیش زمینه-ذکر لب نوکرها سیدتی لبیک شب دوم مراسم عزاداری سال1396

تمامی حقوق اعم از فیلم و صوت و عکس این جلسه به هیئت ریحانه الحسین تعلق دارد .

منبع : لهوف

 

http://lohoof.com


برای دانلود این مداحی روی دریافت کلیک کنید.

دریافت
عنوان: نماهنگ شب های دلتنگی با صدای امیر عباسی در مورد دلتنگی کربلا
حجم: 60.7 مگابایت
توضیحات: با کیفیت1080

" توجه : برای دانلود این مداحی پس کلیک روی دریافت » وارد صفحه ای می شوید و در قسمت رمز فایل » کافیست تنها عبارت پس از کلمه PASSSWORD » را کپی کرده و در قسمت رمز فایل » وارد نمائید .حتما هم باید تمام حروف بزرگ نوشته شود .

Password : 12@MA

منبع : مأوا

http://www.mawa.ir

https://www.aparat.com/mava


برای دانلود صوت این مداحی روی دریافت کلیک کنید.

دریافت
عنوان: زمینه مادر نمونه حاج سید مجید بنی فاطمه
حجم: 8.67 مگابایت
توضیحات: شب اول مراسم عزاداری ایام فاطمیه سال1396

---------------------------------------------------------------------------------------------------------------------------

برای دانلود فیلم این جلسه روی دانلود کلیک کنید.

دانلود
عنوان: بخش ششم زمینه مادر نمونه
حجم: 21.3 مگابایت
توضیحات: شب اول مراسم عزاداری سال1396

تمامی حقوق اعم از فیلم و صوت و عکس این جلسه به هیئت ریحانه الحسین تعلق دارد .

منبع : لهوف

http://lohoof.com



لات بود اما یکجور مرام و معرفت ته دلش بود،برای مثال یکروز که تو قهوه خانه نشسته بود و یک تازه عروس به او نگاه میکرد، به خودش گفت علی پس غیرت کجارفته که زن مردم به تو نگاه میکنه؟ بعد کلاهش را درآورد و بعد از ژولیده کردن موهاش از قهوه خونه بیرون رفت.

 یک روز آقای شیخ حسنی که از روضه خوان های همدان بود، برای روضه خوانی به یک روستا رفته بود. او تعریف کرده که: رفتم روضه را خواندم آمدم بیام که دیر وقت بود و دروازه های شهر رو بسته بودند و هنگامیکه خواستم به روستا برگردم، یادم افتاد که فردا در نماز جمعه سخنرانی دارم و گفتم اگر بمونم از دست حیوان های درنده در امان نخواهم ماند. زمانیکه خواستم در بزنم، دیدم علی گندابی با رفقاش عرق خورده و داره اربده کشی میکنه. دیگه گفتم خدایا توکل به تو و در زدم که دیدم علی گندابی درو باز کرد، اربده می کشید و قمه دست داشت.

گوشه عبای منو گرفت و کشون کشون برد و گفت: آق شیخ حسن این موقع شب اینجا چیکار میکنی ؟ گفتم: رفته بودم یه چند شبی یه جایی روضه بخونم که گفت: بابا شما هم نوبرشو آوردید، هر 12 ماه سال هی روضه هی روضه. گفتم: علی فرق میکنه و امشب، شب اول  محرمه اما تا این رو بهش گفتم علی عرق خورده قمه به دست جا خورد، بطوریکه سرش را  به دروازه می زد با خودش می گفت: علی این همه گناه توی ماه محرمم گناه.

به شیخ حسن گفت شیخ به خدا تیکه تیکت میکنم اگه برام همینجا روضه نخونی که شیخ میگه: آخه حسن روضه منبر میخواد . روضه چایی میخواد، مستمع میخواد. گفت: من این حرفاحالیم نیست منبر میخوای باشه من خودم میشم منبرت. چهار دست و پا نشست تو خاک ها بشین رو شونه من روضه بخون، اومدم نشستم رو شونه های علی شروع کردم به روضه خوندن که علی گفت: آهای شیخ این تجهیزات رو بزار زمین منو معطل نکن صاف منو ببر سر خونه آقا ابولفضل عباس و بهش بگو آقا علیت اومده. من هم روضه رو شروع کردم: "ای اهل حرم پیر علمدار نیامد/ سقای حسین نیامد" دیدم یک دفعه دارم بالا و پایین میرم و دیدم علی گندابی از شدت گریه یک گوشه صورتش را گذاشته رو زمینو اشک میریزه.

 روضه که تموم شد، علی گندابی گفت: شیخ ازت ممنونم میشم یک کار دیگه هم برام انجام بدی؟ رویت رو بکنی به سمت نجف امیر المومنین به آقا بگی علی قول میده دیگه عرق نخوره. گفتم باشه و رفتیم خونه. فردا که در مسجد بالای منبر رفتم، گفتم : آهای مردم به گوش باشید که علی گندابی توبه کرده. روضه که تموم شد مستقیم به در خونه علی گندابی رفتیم، در که زدیم زنش در رو باز کرد، گفتیم با  علی گندابی کار داریم  که زنش گفت علی گندابی رفت، دیشب که اومد خونه حال عجیبی داشت گفت باید برم، جایی جز کربلا ندارم یا علی آدم میشه بر میگرده یا دیگه بر نمیگرده.

علی گندابی رفت مدتی مقیم کربلا شد و کم کم که دیگه خالی شده بود رفت نجف اشرف. میرزای شیرازی که به مسجد میومد تا علی رو نمی دید نماز نمیخوند، تاعلی هم خودش رو برسونه. یک روز که با هم تو مسجد نشسته بودن و علی داشته نماز میخونده به میرزای شیرازی خبر میدن که فلان عالم در نجف به رحمت خدا رفته، گفت: باشه همینجا یه قبری بکنید نمازشو میخونم بعد خاکش میکنیم. خبر اومد که قبر حاضره اما مرده زنده شد و قلبش به کار افتاده که میرزا گفت: قبر رو نپوشونید که حتما حکمتی در کاره. نماز دوم شروع کردن تموم که شد گفتن میرزا هر کاری میکنیم علی از سجده بلند نمیشه، اومدن دیدن علی رفته، علی تموم کرده بود .

میرزا گفت: میدونید علی تو سجده چی گفته؟ خدا رو به حق امام علی قسم داد و گفت: خدایا یک قبر زیر قدم زائرای امام علی(ع) خالیه میزاری برم اونجا
 
 
 
دریافت
عنوان: صوت ماجرای علی گندابی
حجم: 8.69 مگابایت
 
 
 
منبع:باشگاه خبرنگاران جوان
https://www.yjc.ir/fa

آخرین جستجو ها